اولين مسافرت مهرساکوچولوي من
ما تصميم گرفتيم يه مسافرتي بريم کلي فکرکرديم هرکسي پيشنهادي دادنتيجه گرفتيم بريم مشهدزيارت ولي
ماماني من و بابات خيلي نگران توبوديم که خدايي نکرده گرمازده نشي ولي بلاخره بابايي بليت گرفت
براي27خردادماهم اماده شديم ورفتيم
ازهميشه بيشتربه ماخوش گذشت ابجي شکي مي گفت به خاطروجودتوکه خيلي خوش مي گذره
همه جارفتيم راستي وقتي توي قطار بوديم دوست داشتي تنهاروي صندلي بشيني
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی