مهرساجونمهرساجون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

مهرساجون

خونه خاله منصوره

1392/12/29 11:31
نویسنده : مامان زهرا
210 بازدید
اشتراک گذاری

چند  روز قبل من کلی حوصلم سررفته بود وقتی ابجیات از مدرسه اومدن   گفتن که درس ندارن واسه

فردا منم که دلم هوای مامانمو کرده بود گفتم بریم خونه مامان ملیح زنگ زدم و مامان ملیح خونه نبود

بعد چند دقیقه خاله فرزانه زنگ زدو گفت مامان  اونجاس منم که دیگه بدجور دلم گرفته بود گفتم بریم

خونه ی خاله منصوره چون هم دلم واسه رادمان تنگ شده بود هم خواهرگلم خواهراتم موافقت کردن و

حاضرشدن و راه افتادیم وقتی رسیدیم تو و رادمان کلی شیطنت کردی تو به رادمان نگاه میکردیو

میخندیدی ولی رادمان هیچ عکس العملی نشون نمیداد شما دوتا اینده ی درخشانی تو ایجاد زلزله در

خونه ی مامان ملیح رو دارید امیدوارم تا سال اینده واسه من و خواهرم با این بچه های شیطون تو

خونه ی مامان ملیح  جایی بمونه

دخترکم روی تخته رادمان

مهرسا روی صندلی غذا خوری رادمان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله فرزانه
29 اسفند 92 11:48
چه گربه خوشکلی میشه این پیشی قشنگ و بدید من بزرگش کنم مثل ماه میمونه
مونا
4 فروردین 93 11:41
عزیزدل مونا بیاخونمون شماروچشم ماجادارید
نادیا
8 فروردین 93 20:37
عزیزم قربونت برم خوشگلم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرساجون می باشد